مرگ را کجا جستجو کنم؟
در یک شریان نرم؟
در یک نفس گرم؟
در شرارت یک شعله؟
سال هاست که پنجره ها بسته اند،
به رسم عادت و بهانه ی منطق،
خورشید را اسیر شب کرده ام،
معجزه ی روییدن در تاریکی را فراموش کن.
"
صمیمیت در رود خودخواهی تطهیر شد"بهای شعله های عشق چیست؟
معجزه ی عشق را باور نکن،
دشت سبز رویا ها با خورشید وداع کرده است.
مرگ
" سرودی است سرسبزتر ز بیشه"من مرگ را سرودی کردم.
مینا
20/11/86
کلمات کلیدی: